جدول جو
جدول جو

معنی خواجه میر - جستجوی لغت در جدول جو

خواجه میر
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان شوی بخش بانۀ شهرستان سقز. این دهکده کوهستانی با هوای سرد است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و مختصر حبوبات و لبنیات و پنبه می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان لیراوی شهرستان بوشهر، این ده در جلگه قرار دارد با هوای گرم و 300 تن سکنه. آب آن از چاه و محصول آن غلات دیمی و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ پَ)
دهی است از دهستان لادیز بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
طعام بقدر حاجت که آن رابعربی قوت لایموت خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان گوراییم بخش مرکزی شهرستان اردبیل. این دهکده کوهستانی و معتدل با 234 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات وشغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی فرش بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز. این دهکده کوهستانی با آب و هوای معتدل و دارای 328 تن سکنه است. آب آن از چشمه ورود و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ شُ)
بزرگ. کسی که در شمار خواجگان باشد. بانام. باشخصیت: خواجه... بطارم رفت و جملۀ خواجه شماران و اعیان و صاحب دیوان رسالت. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ لَ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. این دهکده کوهستانی با آب و هوای معتدل و 536 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و نخود است. شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. در سه محل بفاصله 2هزار گز بنام خواجه لر بالا و پائین و وسط مشهور است. سکنۀ خواجه لر پایین 181 تن و وسط 231 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ)
دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند. این دهکده کوهستانی با هوای معتدل است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است. شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
ابن خواجه میرکی. وزیر دیوان میرزا بدیع الزمان بود. در شعر ترکی و فارسی و معمی و انشاء و املاء و خطوط دست داشت. از جوانان رشید خراسان محسوب میشد. این مطلع از اوست:
بازم خیال ابروی او چون هلال کرد
گشتم چنان ضعیف که نتوان خیال کرد.
(از ترجمه مجالس النفائس چ بانک ملی ص 170)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خواجه شمار
تصویر خواجه شمار
کسی که در شمار خواجگان باشد همردیف خواجه
فرهنگ لغت هوشیار